غمگنانه ...
مي توانم
بنويسم
دگر از ياسِ سياه ،
چشمه خشك
مي توانم شنوم
مرثيه بوم و غُراب
چند گاهيست كه اينجا
نه سري هست و سوار
خشك شد باغچه از غصه بيد
سخت پژمرد دل از سبزي تيغ
نرگس اينجاست ولی!!؟
قاصد مرگ دل ميخك و سيب
+ نوشته شده در جمعه هفتم دی ۱۳۸۶ ساعت 19:57 توسط فرامرز
|